ایمو ............ درد و دل یک زاغ تنها

یه بلاگ با موضوع اصلی ایمو ( امو ) که توش در مورد موسیقی راک و متال م مینویسم .بعضی وقتا هم درد و دلم میکنم........

ایمو ............ درد و دل یک زاغ تنها

یه بلاگ با موضوع اصلی ایمو ( امو ) که توش در مورد موسیقی راک و متال م مینویسم .بعضی وقتا هم درد و دلم میکنم........

تنهایی یار وفادار امو ها (درد و دل)

تنهام

هیشکی درکم نمیکنه

من موندمو خودم

غیر از خودم کسی با هام نیست

در تاریکی تنهایی شبا می خوابم

و.........................

کلی جمله دیگه

خب...... تنهایی.................

اولین نقطهی مشترک امو ها (ایمو) 

نیازی به تعریف کردن نداره همه خوب میشناسنش

بعضیا ازش میترسن

بعضیا دوسش دارن

بعضیا بهش عادت کردن

بعضیا فراموشش کردن

بعضبا قبولش ندارن!!!!>>

و ................

هر امویی حتما تنهایی تجربه کرده

خب منم یه اموم

از بچه گی  تنهایی تجربه کردم اما تنهایی دو نوع داره!!!

1.تنهایی که دور برت کسی نیست فقط خودتو خودت که سکوت و بعضی اوقات تاریکی همراهشه. (من این تنهایی دوست دارم و یه جورایی همه بهش نیاز دارن جالا کم یا زیاد)

2.تنهایی که دور برت شلوغه سر صدا زیاده اما فقط شلوغه تو اون جا تنهایی...هیشکی نیست که درکت کنه یه جورایی همه مخالفتن ادم وحشت میکنه واییییییییی

مثلا یه حالت خوبش اینه که تو در روستا رندگی میکنی همه چی ارومه!!حالا یه دفعه میری مرکز شهر نیویورک یا تو کیو....هزاران ادم کنارتن ولی انگار که تو رو نمیبینن هرکی دنبال کار خودشه.....(من از این تنهایی بیزارم)


خب من در تمام عمرم تنهایی تجربه کردم...هر جاش که فکر کنی.............اما تنهایی دومی.......خیلی از وقتا فکر میکنم این تقدیرم بوده چون اصلا من توی این تنهایی نقشی نداشتم از وقتی چشمامو باز کردم  کسی با من کار نداشته.........همش تو همون بچه گی یا خیلی کوچیک بودم یا بزرگ!!!!!!

باورت میشه من از 5 سالگی به بعد یه همسایه یا یه دوست هم سن حتی تو محلم نداشتم!!!!!!

دبستانم که کلا هی بخاطر وضعیت شغلی پدر مادر از این مدرسه به اون مدرسه.......

راهنمایی تو یه مدرسه بودم ولی انفد مدرسه بزرگ و دور بود که بازم من وقتی بد از کلی راه میرسیدم خونه کسی اطرافم نبود!!!

دبیرستانم که خودمو پیدا کردم و یواش یواش رو پای خودم ایستادم خوب دیگه خلاصه که بسه دیگه فعلا همین...........

ولی من از تنهایی دوم که کل زندگیم بوده به سمت تنهایی اول همیشه فرار میکنم....

به هر حال تنهایی خوبه چون فکر ادم به کار می افته ولی یه نصیحات از طرف من کوچولو به تازه امو ها

حواستون باشه افسردگی نگیرید!!!!

چون به امو ها خیلی نسبتا میبندن که  اشتباهه

افسرده بودن جز اونه ولی برای امو شدن لازم نیست افسرده باشین!!


ما که داریم میجنگیم

به امید پیروزی.................

نظرات 3 + ارسال نظر
ناشناس 20 مهر 1390 ساعت 23:23

اخ توسیاهی که درد دل یک کلاغ نوشتی باید صابون بزنی هرشب غذای مقوی وخوشمزه بخور دیدی آدمای فقیر سیاه ترن آدمایی که از نصل پولدارن سفیدن چون غذای مقوی می خورن پول باید بیشتر خرخ خوردن بشه میوه هم مهمه کرم پوست را خراب میکنه آدم باید خودش خوشگل باشه اخلاق ورفتار خوبم رو زیبایی فکر کنم تا ثیر داره

ناشناس 21 مهر 1390 ساعت 10:12

ببخشیدتا آخرش نخوندم پس حیوان مورد علاقت زاغ هستش من درست نگرفته بودم فکر نمکردم 17 سالت باشه آفرین از نظر دادن خجالت کشیدم ببخشید

خاطره 19 اسفند 1391 ساعت 15:37 http://www.badgirl2012.blogfa.com

آخی الهی ....
جدن انقد زندگی شما امویی ها سخته؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد